از هر دری !

کیهان

از هر دری !

کیهان

بچه متولد شده به پدر شبیه است یا مادر؟

معمولاً این سوال، یکی از نخستین سوالاتی است که از ذهن پدر و مادرها، به خصوص آنهایی که برای اولین بار پدر و مادر شده‌اند، می‌گذرد: آیا کودکم شبیه من خواهد شد یا نه؟ باید گفت که پاسخ این سوال به اکثر پدرها، بله است. پژوهش‌های گسترده‌ای در این زمینه به عمل آمد. پژوهشگران از روی عکس ۱۲۲ نفر تلاش می‌کردند کودکان آنها را که بیشتر ندیده بودند، حدس بزنند. آنها کودکان را ندیده بودند، اما از روی عکس‌های یک‌سالگی، ده سالگی و بیست سالگی فرزندان می‌توانستند حدس بزنند هر عکس متعلق به کدام پدر و مادر است! معمولاً مادرها از طریق بوی فرزندشان و یا هر حس درونی دیگر پی به حضور فرزندشان می‌برند. یعنی اگر طفلی را در دوران کودکی از مادر جدا کرده باشند، بعد از گذشت چند سال، مادر می‌تواند فرزندش را از میان سایر بچه‌ها تشخیص دهد و با کمک حس ششم خود در این مورد انتخاب درستی داشته باشد؛ اما این مسئله در مورد پدرها فرق می‌کند. آنها می‌توانند از روی شباهت خود به فرزندشان، پی به این موضوع ببرند. پژوهشگران تصاویر سر و صورت تعدادی افراد مختلف را با تصاویر سر و صورت کودکان ادغام کردند و از بین آنها عکس‌های جدیدی به دست آوردند. بعد این عکس‌ها را به زوج‌هایی دادند که قصد به سرپرستی گرفتن کودک را داشتند. مردها برخلاف خانم‌ها عکس‌های کودکانی را انتخاب می‌کردند که به خودشان شباهت داشتند و می‌خواستند بعد از این با کودکی زندگی کنند که بیشترین شباهت ظاهری را با خودشان داشته باشد. برعکس، خانم‌ها اهمیت زیادی به این شباهت نمی‌دادند و موارد دیگری را در نظر داشتند.

کودک و پدر و مادرش

فرضیه قدیمی شباهت کودکان

قدیمی‌ها معتقد بودند که بچه‌ها به پدرشان شباهت بیشتری پیدا می‌کنند. این فرضیه قدیمی بعدها کمی تغییر کرد. فرضیه سیر رشد و تکامل انسان‌ها به این مسئله می‌پرداخت که کودکان دست‌کم در سال‌های نخست زندگی‌شان شباهت بیشتری به پدر خود دارند. این فرضیه بعد از مقایسه عکس‌های یک‌سالگی کودکان با پدرانشان ارائه شد. بسیاری از روانشناسان این فرضیه را رد کردند  مقاله کاملی در این زمینه ارائه گردید که بر طبق آن، کودکان در دوران کودکی به هر دو والدین خود شباهت دارند. برخی کودکان شباهت بیشتری به پدر خود پیدا می‌کنند و برخی به مادرشان. پژوهش‌های گسترده‌ای در این رابطه انجام شد و این نتیجه به دست آمد که کودکان در سه روز اول زندگی‌شان شبیه مادرشان هستند؛ اما مادرها اصرار دارند از همان لحظه نخست تولد فرزندشان این جمله را تکرار کنند: «این بچه چقدر شبیه پدرش است!»

ادامه مطلب ...

ایمیلم پراز زندگیه

 
Love this Email,its Full of Life
عاشق این ایمیلم پراز زندگیه

خدا رو شاکرم:

 ..........THANKS .............GOD

FOR THE TAXES I PAY
BECAUSE IT MEANS I AM EMPLOYED . 

برای مالیاتی که پرداخت میکنم 

چون به این معناست که شغلی دارم.
FOR THE MESS TO CLEAN AFTER A PARTY
BECAUSE IT MEANS I HAVE BEEN SURROUNDED BY FRIENDS‏. 


FOR THE CLOTHES THAT FIT A LITTLE TOO SNUG
BECAUSE IT MEANS I HAVE ENOUGH TO EAT‏.

برای لباسهایی که کمی برام تنگ شدن

چون یعنی غذا برای خوردن دارم. 

FOR MY SHADOW THAT WATCHES ME WORK
BECAUSE IT MEANS I AM OUT IN THE SUNSHINE

برای سایه ای که شاهد کار منه

چون یعنی خورشید تو زندگیم میتابه.
 

FOR A LAWN THAT NEEDS MOWING‏,WINDOWS THAT NEED CLEANING‏,

برای چمنی که باید زده بشه، برای پنجره هایی که باید تمیز بشه و ناودانهایی که باید تعمیر بشه

چون یعنی خانه ای برای زنگی کردن دارم. 

برای جای پارکی که در انتهای پارکینگ پیدا میکنم

چون یعنی قادر به راه رفتن هستم و وسیله نقلیه دارم. 

FOR MY HUGE HEATING BILL
BECAUSE IT MEANS I AM WARM‏.

برای هزینه بالا برای گرمایش

چون یعنی خانه گرمی دارم. 

FOR THE PILE OF LAUNDRY AND IRONING

برای کوه لباسهایی که باید شسته و اتو بشوند

چون یعنی رختی برای پوشیدن دارم. 

FOR WEARINESS AND ACHING MUSCLES
AT THE END OF THE DAY
BECAUSE IT MEANS I HAVE BEEN CAPABLE OF WORKING HARD‏.

برای کوفتگی و خستگی عضلاتم آخر روز

چون یعنی قادر بودم که سخت کار کنم.

برای زنگ ساعتی که صبح مرا از خواب بیدار میکند

چون یعنی هنوز زنده هستم.

AND FINALLY, FOR TOO MUCH

E-MAIL
و در آخر برای این همه ایمیل
BECAUSE IT MEANS
I HAVE FRIENDS WHO ARE
THINKING OF ME‏..
چون یعنی دوستان زیادی دارم که به فکر من هستند...

چقدر در زندگی به فکر دیگران هستیم؟


این تصاویر بسیار زیبا،حرفهای زیادی برای گفتن دارند

 این مرد برزیلی کفش هایش را به یک دختر بی خانمان هدیه می کند


 
مامور آتش نشانی گربه را از آتش نجات می دهد و به او ماسک اکسیژن وصل می کند.


 
رابطه دوستانه دختر گواتمالایی با توریستی که به کشور او سفر کرده است.


 در اعتصابی در برزیل یکی از ژنرال ها اعلام کرد "امروز روز تولد من است. لطفا امروز با هم درگیر نشوید." و بعد، گروهی از معترضان او را غافلگیر کردند.


 
جان وود به کودکان نپالی کتاب هدیه می دهد

 

و عکسی از دو دوست صمیمی روی تاب

موهاتو بستی و من عاشقت شدم …!


عکس عاشقانه دختر

ساکت نشستی و من عاشقت شدم
موهاتو بستی و من عاشقت شدم

وقتی نبودی و عاشق نبودم و
حالا که هستی و … من عاشقت شدم

وقتی نگاه کنی، دیوونه می‏شم و
موهاتو وا کنی… دیوونه می‏شم و

می‏میرم و به‏جاش، من عاشقت شدم
دلواپسم نباش… من عاشقت شدم

درد دل های زن و مـرد ایـرانی


 

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

"درد دل زن ایرانی با مرد هموطنش"

پیاده از کنارت گذشتم، گفتی: "قیمتت چنده خوشگله؟"

سواره از کنارت گذشتم، گفتی: "برو پشت ماشین لباسشویی بنشین!"

در صف نان، نوبتم را گرفتی چون صدایت بلندتر بود!

در صف فروشگاه نوبتم را گرفتی چون قدت بلندتر بود!

زیرباران منتظر تاکسی بودم، مرا هل دادی و خودت سوار شدی!

در تاکسی خودت را به خواب زدی تا سر هر پیچ وزنت را بیندازی روی من!

در اتوبوس خودت را به خواب زدی تا مجبور نشوی جایت را به من تعارف کنی!

در سینما نیکی کریمی موقع زایمان فریاد کشید و تو پشت سر من بلندگفتی: "زهر مار!"

در خیابان دعوایت شد و تمام ناسزاهایت فحش خواهر و مادر بود!

در پارک، به خاطر حضور تو نتوانستم پاهایم را دراز کنم!

نتوانستم به استادیوم بیایم، چون تو شعارهای آب نکشیده میدادی!

من باید پوشیده باشم تا تو دینت را حفظ کنی!

مرا ارشاد می کنند تا تو ارشاد شوی!

تو ازدواج نکردی و به من گفتی زن گرفتن حماقت است!

من ازدواج نکردم و به من گفتی ترشیده ام!

عاشق که شدی مرا به زنجیر انحصارطلبی کشیدی!

عاشق که شدم گفتی مادرت باید مرا بپسندد!

من باید لباس هایت را بشویم و اطو بزنم تا به تو بگویند خوش تیپ!

من باید غذا بپزم و به بچه ها برسم تا به تو بگویند آقای دکتر!

وقتی گفتم پوشک بچه را عوض کن، گفتی بچه مال مادر است!

وقتی خواستی طلاقم بدهی، گفتی بچه مال پدر است!

نه دیگر من به حقوق خود واقفم، و برای گرفتن برابری در مقابل تو تا به انتها استوار و 

مستحکم ایستاده ام زیرا به هویت خود رسیده ام، به هیچ وجهی از حق خود نخواهم گذشت.

من با تو برابرم، مرد

احتیاجی ندارم که تو در اتوبوس بایستی تا من بنشینم

احتیاجی ندارم که تو نان آور باشی

احتیاجی ندارم که تو حامی باشی

خودم آنقدر هستم که حامی خود و نان آورخود باشم

با تو شادم آری، اما بدون تو هم شادم!

من اندک اندک می آموزم که برای خوشبخت بودن نیازمند مردی که مرا دوست بدارد نیستم

من اندک اندک عزت نفس پایمال شده خود را باز پس می گیرم

به من بگو ترشیده، هرچه می خواهی بگو. اما افتخار همبستری و همگامی با مرا نخواهی

 یافت تا زمانی که به اندازه کافی فهمیده و باشعور نباشی!


گذشت آن زمان که عمه ها و خاله هایم منتظر مردی بودند که آنها را بپسندد و در غیر 

اینصورت ترشیده می شدند و در خانه پدر مایه سرافکندگی بودند


امروز تو برای هم گامی با من (و نه تصاحب من - که من تصاحب شدنی نیستم) باید لیاقت 

و شرافت و فروتنی خود را به اثبات برسانی


حقوقم را از تو باز پس خواهم گرفت. فرزندم را به تو نخواهم داد

خودم را نه به قیمت هزار سکه و یک جلد کلام الله که به هیچ قیمتی به تو نخواهم فروخت

روزگاری می رسد که می فهمی برای همگامی با من باید لایق باشی - و نیز خواهی فهمید 

همگام شدن با من به معنای تصاحب من یا تضمین ماندن من نخواهد بود


هرگاه مثل پدرانت با من رفتار کردی بی درنگ مرا از دست خواهی داد

ممکن است دوست و همراه تو شوم اما ملک تو نخواهم شد ...

ادامه مطلب ...