از هر دری !

کیهان

از هر دری !

کیهان

این جملات را هرگز به فرزندتان نگویید


شاید جالب باشد بدانید که بعضی جملات بی ضرر به نظر می رسند ولی گفتنشان کم کم کودک را دچارخودکم بینی و احساسات منفی می کند. در اینجا شما را با 10 مورد از این جملات نادرست آشنا می کنیم:
برترین ها: گفتن بعضی حرف ها یا نظرات به کودکان تاثیرات بسیار بدی بر ذهن آنها دارد. بعضی از این صحبت ها آنقدر بد هستند که اکثر ما بد بودنشان را تشخیص می دهیم و از گفتن آنها به کودک خودداری می کنیم، مثلا جملاتی مانند "کاش هیچ وقت به دنیا نمی آمدی" یا "ما تو را نمی خواستیم". 

ولی شاید جالب باشد بدانید که چیزهای دیگری هم وجود دارد که بی ضرر به نظر می رسند ولی  گفتنشان کم کم  کودک را دچارخودکم بینی و احساسات منفی می کند. در اینجا شما را با 10 مورد از این جملات نادرست آشنا می کنیم:

1.بیشتر تلاش کن، تو می توانی

ممکن است احساس کنید که فرزندتان در مدرسه، در ورزش یا در مهارت های دیگر آن طور که باید و شاید از توانایی هایش استفاده نمی کند. هر گونه اظهارنظری که نارضایتی شما را نشان بدهد نه تنها او را دلسرد می کند بلکه می تواند نتیجه عکس داشته باشد. وقتی چیزی از فرزندتان می خواهید،  دقیقا مشخص کنید که توقعتان چیست. مثلا بگویید "وقتی اتاقت را کاملا تمیز کردی اجازه داری کارتون تماشا کنی."

2. کمتر غذا بخور

بهتر است از هر جمله ای که ذهنیت کودک را نسبت به ظاهرو بدنش تحت تاثیر قرار می دهد بپرهیزید. مثلا نگویید "مطمئنی که باید یک کیک دیگر بخوری؟" . همین طور از به کار بردن هر صفتی خود داری کنید. مثلا نگویید فرزندتان "پرخور" یا "بهانه گیر" است. در عوض، سعی کنید به نکات مثبت اشاره کنید و  به جای کلی گویی، منظور دقیقتان را بیان کنید مثلا بگویید "چه خوب که سوپ مرغ را امتحان کردی."


3. تو همیشه... تو هیچ وقت ...

هرگز از کلماتی مثل "همیشه" یا "هیچ وقت" استفاده نکنید. در پس این کلمات تاثیراتی وجود دارد که می توانند تا آخر عمر با کودکتان بمانند. جمله ای مانند "تو همیشه وسائلت را گم می کنی" باعث می شود که او احساس بدی راجع به خودش پیدا کند و واقعا تبدیل به کودکی شود که همیشه وسائلش را گم می کند. به جای به کار بردن جملات منفی از فرزندتان بپرسید که چگونه می توانید به او کمک کنید تا رفتارش را تغییر دهد. مثلا بگویید "من احساس می کنم گاهی فراموش می کنی وسائلت را کجا گذاشته ای. ما چگونه می توانیم کمکت کنیم؟"

4. چون من می گویم!

گفتن چنین جمله ای شما را  رئیس مطلق معرفی می کند و به حس استقلال و لیاقت کودک ضربه می زند. همچنین باعث می شود کودک شما یکی از فرصتهای یادگیری را از دست بدهد. مثلا تصور کنید که بچه های شما دوست دارند به جای آمدن به خانه خاله تان به پارک بروند و بازی کنند. به آنها بگویید " می دانم دوست دارید بازی کنید ولی خاله دوست دارد شما را ببیند و ما باید به بزرگترها احترام بگذاریم."

5. به تو گفته بودم...

تصور کنید چندین بار به پسرتان گفته اید که اگر همه بعدازظهر بازی کند وقت کافی برای امتحان ریاضی اش نخواهد داشت. و حالا پسرتان نمره اش را گرفته و شما از آن ناراضی هستید. گفتن جمله "به تو گفته بودم" باعث می شود او فکر کند همیشه حق با شما است و او همیشه اشتباه می کند. در عوض سعی کنید به نتایج مثبت کارهای او اشاره کنید، مثلا وقتی به حرفتان گوش می کند و اتاقش را تمیز می کند بگویید " حالا اتاقت بهتر به  نظر می رسد نه؟ پس بهتر است همیشه اتاقت را تمیز کنی." 


6. تو بهترینی

اگر همیشه کودکتان را تحسین کنید و به او بگویید که چقدر با هوش و زرنگ است، کم کم در مورد امتحان چیزهای تازه یا سخت تر دچار تردید خواهد شد چون می ترسد که نتواند مثل همیشه خوب و باهوش باشد. همچنین وقتی فرزند شما درگیر کاری باشد و به مشکل برخورده باشد، گفتن جمله ای مانند"اما تو خیلی زرنگ هستی" نتیجه عکس خواهد داشت، چون احساس می کند که لیاقت صفت های خوبی که به او می دهید را ندارد. بهتر است تنها به تلاش و کوشش او بها بدهید و بگویید "تو خیلی تلاش می کنی پس حتما موفق می شوی" یا "کارت عالی بود آفرین."

7. نگران نباش

اشکالی دارد اگر به کودک مضطرب و نگرانتان دلداری بدهید؟  بله، چون اگر به او بگویید که نباید نگران باشد  احساس او را نادیده گرفته اید. همین طور جملاتی مثل "گریه نکن" یا "آرام باش" نتیجه ای مشابه خواهند داشت. در عوض بگویید " می دانم نگران هستی. می توانی به من بگویی چه چیزی بیشتر از همه نگرانت کرده است؟ "


8. بهتر است با او دوست نباشی

هرگز به فرزندتان نگویید که از بعضی دوستانش خوشتان نمی آید و نباید با آنها دوست باشد. این نظر شما هر دلیلی داشته باشد، باعث می شود که توجه فرزندتان نسبت به آن شخص خاص بیشتر شود. در عوض بکوشید با او صریح و مستقیم صحبت کنید تا بتوانید مکالمه ای راحت و روشن در مورد ارزش ها و چیزهای خوب و بد با فرزندتان داشته باشید. مثلا بگویید "چه چیز آن دوست برای تو جذاب است؟ شما دونفر چه کار می کنید؟".

9. این طوری نه. بگذار نشانت بدهمتصور کنید که از فرزندتان خواسته اید کاری را انجام دهد، ولی او در انجام آن چندان موفق نبوده است. مسلما سخت است که جلوی خودتان را بگیرید و در انجام آن کار دخالت نکنید. ولی این کار  اشتباه است چون فرصت یادگیری را از او می گیرد، ضمن اینکه در صورت تکرار باعث می شود که او کم کم از امتحان چیزهای تازه بترسد. سعی کنید به جای اینکه آن کار را خودتان اجام دهید، با او همکاری کنید و بگویید "مادر من به من یاد داده که چگونه حوله ها را تا بزنم. بگذار به تو نشان بدهم." 

زیباترین و پرمعناترین عکس های قرن اخیر


در اینجا مجموعه ای از بهترین عکس هایی را مشاهده می کنید که در 100 سال اخیر گرفته شده و مفاهیم والایی مثل تلخی جدایی، قدرت بی نظیر وفاداری و پیروزی روح انسان را به تصویر می کشند.
برترین ها: در اینجا  مجموعه ای از بهترین عکس هایی را مشاهده می کنید که در 100 سال اخیر گرفته شده و مفاهیم والایی مثل تلخی جدایی، قدرت  بی نظیر وفاداری و پیروزی روح انسان را به تصویر می کشند. 

1.در طول مسابقات جام جهانی 1970 که سایه نژادپرستی بر آن سنگینی می کرد، پله و کاپیتان انگلیسی، بابی مور، به نشانه احترام دوطرفه لباس هایشان را با هم رد و بدل می کنند.  


2. این پرچم به نشانه احترام به مارس گولزینسکی، عضو نیروی دریایی آمریکا، به پسر 8 ساله او اهدا می شود. مارس گولزینسکی در دومین سفر داوطلبانه خود به عراق تنها چند هفته قبل از زمان بازگشت به کشور خود، کشته شد.


3. این مرد سالخورده روس در کنار تانکی زانو زده است که در زمان جنگ هدایت آن را بر عهده داشته است.


4. در تظاهراتی که در اعتراض به سیاست های ریاضت اقتصادی در بخارست انجام شد، این کودک رومانیایی بادکنکی قلبی شکل را به پلیس ضدشورش هدیه می کند. 


5. ری لوییس، پلیس بازنشسته به دلیل شرکت در اشغال وال استریت در سال 2011 دستگیر شده است. 


6. یک راهب چینی برای مردی که در ایستگاه حین انتظار برای رسیدن قطار جان داده است دعا می خواند.


7. این سگ مدت دو روز را در کنار قبر صاحبش گذرانده است. صاحب او در ژانویه 2011 در حادثه رانش زمین در ریو دوژانیرو کشته شد. 


8. ورزشکاران سیاهپوست تامی اسمیت و جان کارلوس در جریان بازی های المپیک 1968  به نشانه اتحاد و یکپارچگی مشت های گره خورده شان را بالا می برند. 


9. این عکس لحظه آزادی زندانیان یهودی را از اردوگاهی در نزدیکی البه در سال 1945 نشان می دهد.


10. جان اف کندی به همراه افراد گارد به تابوت پدرش ادای احترام می کند. 


11. مسیحیان قاهره در جریان انقلاب مصر هنگام برگزاری مراسم نماز از مسلمانان حفاظت می کنند. 


12. مردی از اهالی کره جنوبی هنگام خداحافظی با یکی از خویشانش که از اهالی کره شمالی است گریه می کند. این عکس بعد از مراسم تجدیددیدار اهالی دو کشور در 31 اکتبر گرفته شده است. به 436 نفر از اهالی کره جنوبی اجازه داده شده بود تا مدت 3 روز در کره شمالی بمانند و با اقوام و خویشان خود دیدار کنند. 


13. بعد از سونامی ژاپن در سال 2011 این سگ به آغوش صاحبش باز گشته است. 


14. این عکس رژه سربازان را در سال 1940 در بریتیش کلمبیا نشان می دهد. این سربازان به سمت قطار در حرکت هستند و پسر 5 ساله یکی از آنها دستش را به سمت پدرش دراز می کند. 


15. کشیش نیروی دریایی آخرین دعای خود  را برای سربازی که در شورش ونزوئلا مجروح شده است می خواند. 


16. پس از اینکه طوفان خانه این مادر و پسرآلابامایی را کاملا تخریب کرد، مادر سعی می کند به پسرش دلداری بدهد. 


17. این مرد با دیدن تصویر مارک گرانک، یکی از کارمندان بخش مهمات نیروی دریایی دالاس، اشک می ریزد. مارک گرانک هنگام خنثی سازی یک بمب در عراق یک دست، یک پا و یک چشم خود را از دست داده بود. 


18. چهار روز بعد از سونامی سربازان ژاپنی این دختربچه 4 ماهه را به طرز معجزه آسایی نجات دادند. 


19. این شهروند فرانسوی بعد مشاهده اشغال پاریس توسط نازی ها در جنگ جهانی دوم، اشک می ریزد.


20. وقتی هاینریش هیملر از اردوگاه زندانیان بازدید می کند، پاو هارس گریزلی با او رو در رو می شود. ماجرای فرار گریزلی از اردوگاه و قصه بازگشت های مکرر او برای دیدار با معشوقه آلمانی اش بعدها شهرت زیادی پیدا کرد. 


21. این مامور آتش نشانی پس از مبارزه با آتش سوزی ای که در سال 2009 در جنگل های استرالیا رخ داد به این کوآلا آب می دهد. 


22. رابرت پرازا 10 سال پس از مرگ پسرش بر نام او بین اسامی کشته شدگان جنگ دست می کشد.


23. این عکس ژاکلین کندی همسر جان اف کندی رئیس جمهور آمریکا را پس از ترور شوهرش نشان می دهد. لباس صورتی و دستکش ژاکلین کندی آغشته به خون شوهرش هستند.


24. این دختر ژاپنی که برای غربالگری تشعشعات در قرنطینه به سر می برد از پشت شیشه به سگش نگاه می کند. 


25. این دو روزنامه نگار، یونا لی و لورا لینگ، که در کره شمالی دستگیر شده و هریک به 12 سال زندان محکوم شده بودند، پس از مداخله دیپلماتیک آمریکا به نزد خانواده های خود در کالیفرنیا باز می گردند. 


26. تری گورولا پس از 7 ماه خدمت در عراق به کشورش باز می گردد و دختر کوچکش را ملاقات می کند. 


27. این عکس که اکنون به نماد صلح مشهور شده است، دختر جوان صلح طلبی به نام جین رز را در حال قرار دادن گل در لوله تفنگ مامورین گارد در پنتاگون نشان می دهد. این تظاهرات در اعتراض به جنگ ویتنام در سال 1967 صورت گرفته بود.   


28. عکسی نمادین به یاد مردی که در اعتراضات سال 1989 برای نشان دادن نافرمانی خود در مقابل تانک های چینی ایستاد. 


29. تصویری دیگر از رویدادی که در بالا به آن اشاره شد. این عکس که به تازگی کشف شده است، زاویه جدیدی از عمل اعتراض آمیز او را نشان می دهد. این مرد در بین درختهای سمت چپ و تانک ها در سمت راست دیده می شوند. 


30. هارولد ویتلز برای تخستین بار با استفاده از سمعک موفق به شنیدن می شود.


31. این تصویر سربازان آمریکایی را در حال نزدیک شدن به ساحل در سال 1944 نشان می دهد. 


32. یکی از زندانیان جنگ جهانی دوم پس از آزادی به کشورش آلمان باز می گردد و دخترش را ملاقات می کند. دختراو از یک سالگی به بعد پدرش را ندیده است. 


33. یکی از سربازان ارتش آزادی سودان در جشن استقلال کشورش به حالت خبردار ایستاده است.


34. پس از طوفانی که در مارچ 2012 در آلاباما اتفاق افتاد، کرگ کوک سگش را در داخل ویرانه ها پیدا می کند و آن را در آغوش می گیرد. 


35. این عکس توسط ویلیام آندرس در جریان ماموریت آپولو 8 در سال 1968 گرفته شده است. 

صادق زیباکلام: اگر کراوات غربی است، یونیفرم پلیس هم غربی است


روزنامه شرق، صادق زیب کلام:   اوایل تیرماه یکی از فرماندهان نیروی انتظامی اعلام کرد که با زدن کراوات در بیمارستان‌های خصوصی برخورد خواهد شد. احتمالا ایشان نمی‌دانستند که برخی از استادان هم کراوات می‌زنند و الا این را هم مطرح می‌کردند. در ادامه ممانعت از زدن کراوات در بیمارستان‌های خصوصی، طرفداران این اقدام اعلام کردند که کراوات به‌عنوان صلیب مسیحیت بوده و سمبل و نماد فرهنگ غربی است. بنابراین زدن آن را در اماکن عمومی که محل کار است به عنوان بخشی از تهاجم فرهنگی و متقابلا دفاع از فرهنگ ملی، ایرانی و اسلامی قدغن کرده‌اند.
 
اقدام نیروی انتظامی از منظر صرف حقوقی پرسش‌هایی را مطرح می‌کند. جدای از ابعاد حقوقی و قانونی این اقدام، این استدلال که کراوات علامت صلیب مسیحیت و نماد فرهنگ و تمدن غرب است هم نکات بیشتری را مطرح می‌کند. بگذارید بحث را با نکات و اما و اگرهای حقوقی تصمیم نیروی انتظامی شروع کنیم. ابتدایی‌ترین بحثی که مطرح می‌شود از باب قانونی بودن یا درست‌تر گفته باشیم، مغایرقانون بودن این تصمیم است. نیروی انتظامی در حقیقت مامور اجرای قانون است. سوال کلیدی اینجاست که کدام مقام قانونی و اجرایی کشور جلوگیری از زدن کراوات را به نیروی انتظامی ابلاغ کرده است؟ براساس کدام بخش از قانون‌اساسی، مصوبات مجلس یا مصوبه هیات دولت، نیروی انتظامی وظیفه دارد که از زدن کراوات در بیمارستان‌های خصوصی جلوگیری کند؟
 
از ابعاد حقوقی موضوع که بگذریم استدلال فرهنگی و به تعبیری اقدام در چارچوب نهی از منکر و امر به معروف که مسوولان نیرو بیان می‌کنند اولا چه کسی گفته و براساس کدام ادله، کراوات سمبل صلیب و مسیحیت است؟ علی‌القاعده اگر این‌گونه می‌بود، مبلغان مسیحی، کشیش‌ها، پاپ و کاردینال‌ها همه باید کراوات می‌زدند تا تصلیب و مسیحیت را رواج دهند. اتفاقا در غرب از جمله افرادی که کراوات نمی‌زنند، اصحاب کلیسا هستند. اما حتی فرض کنیم که حق با طرفداران این نظریه می‌بود و زدن کراوات سمبل مسیحیت و به صلیب کشیدن حضرت عیسی مسیح می‌شد، آیا ما مسلمانان، حضرت مسیح  را پیامبر برگزیده حضرت باریتعالی نمی‌دانیم؟ ثانیا اگر قرار شود که ما کراوات را به این اعتبار که غربی است و از غرب آمده، کنار بگذاریم در آن صورت یونیفرم نیروی انتظامی را هم براساس همان استدلال باید بگذاریم کنار، چون یونیفرم و پوشیدن آن هم غربی است.
 
عباس‌میرزا شاهزاده اصلاح‌طلب از جمله نخستین اقداماتش ایجاد ارتش مدرن در ایران بود و از آن مقطع بود که یونیفرم توسط مستشاران نظامی غربی به ایران آمد. اگر یونیفرم نیروی انتظامی را به عنوان غرب‌زدگی بگذاریم کنار، راه‌حل، آن می‌شود که کت و شلوار را جایگزین آن کنیم. اما بدبختی آن است که کت و شلوار هم از غرب آمده. آنچه که ایرانی و متعلق به فرهنگ خودی بوده، سرداری، کلاه‌پوستی، شلوار نطنزی، البسه قبایل و عشایر مختلف، قبا و غیره است. حتی تصور اینکه نیروی انتظامی ملبس به البسه فرهنگ ایرانی و ملی باشد غیرممکن است.
 
اگر خواسته باشیم خیلی جدی همه مظاهر غربی را از جامعه جمع‌آوری کنیم، در آن صورت پخش بازی‌های فوتبال اروپا که میلیون‌ها نفر از هموطنان‌مان با اشتیاق از نیمه شب تا ساعات اولیه بامداد می‌نشینند نگاه می‌کنند و فردایش هم در اداره، بازار و یحتمل در خود نیروی انتظامی با آب و تاب و ولع گل‌ها را برای همدیگر تعریف می‌کنند، خیلی بیشتر اشاعه فرهنگ غربی است تا زدن کراوات.
 
بماند پیتزا، همبرگر، رستوران‌های «فست‌فود»، موبایل، سریال‌های تلویزیونی و صدها فیلم غربی و آمریکایی که سالانه از تلویزیون خودمان پخش می‌شود یا در پرده‌های سینماهای شهرهایمان به نمایش گذاشته می‌شود، اینترنت و… همه را باید جمع کنیم.
 
این استدلال که کراوات رواج منکر است و نیروی انتظامی از بابت وظیفه و تکلیفش در باب امر به معروف و نهی از منکر دارد دخالت می‌کند هم پایه و منطقی ندارد. این درست که نیروی انتظامی باید جلو منکرات را بگیرد اما چه کسی و برحسب کدام اجماع شرعی یا عرفی، کراوات را «منکر» اعلام داشته؟ نه هیچ یک از علما و مراجع چنین حکمی و اجتهادی داشته‌اند و نه نزد عامه مردم و سنت‌های رایج اجتماعی‌مان برای کراوات چنین قبحی وجود دارد. در واقع بسیاری از رهبران اسلامگرا که میزان تقید و تعبدشان هم ثابت شده است، کراوات می‌زنند. از رجب طیب اردوغان و رهبران اسلامگرای ترکیه گرفته تا محمد مرسی و رهبران اخوان‌المسلمین در مصر و جهان عرب. بماند این واقعیت تاریخی که در جامعه خودمان هم جملگی یاران و نزدیکان غیرروحانی امام خمینی، از صادق طباطبایی گرفته تا شهید دکتر چمران، دکتر یزدی، مرحوم مهندس بازرگان نخستین رییس دولت بعد از انقلاب و تمامی اعضای هیات دولت (منهای مرحوم فروهر)، وزرای شهید رجایی، اعضای غیرروحانی شورای انقلاب، بسیاری از نمایندگان مجالس خبرگان و شورای اسلامی و سایر مسوولان. هرگز هم کسی نگفت که چرا رهبران غیرروحانی انقلاب کراوات می‌زنند.
 
ختم کلام آنکه دخالت نیروی انتظامی در امر کراوات زدن پزشکان در بیمارستان‌های خصوصی از نظر قانونی، شرعی و فرهنگی قابل قبول نیست. نیروی انتظامی صرفا مجری قانون و ضابط قانون است و نه می‌تواند از جانب خود قانون وضع کرده و نه حتی اختیار دارد که قانون و شرع را حسب برداشت سیاسی‌اش تفسیر و اجرا کند.
 

تاریخچه عکس منسوب به رسول‌خدا(ص)



سال هاست که تصویری به عنوان تصویر نوجوانی رسول خدا (ص) در ایران انتشار می یابد. بسیاری از مردم در عین نشان دادن علاقه شان به این تصویر، این پرسش را مطرح می کنند که تصویر یاد شده از کجا آمده است؟ شنیده شده است که کسانی در پاسخ می گویند این تصویری است که بحیرای راهب در سفری که حضرت به همراه عمویش ابوطالب به شام داشت، آن را کشیده است اما در واقع درستی این پاسخ در معرض تردید قرار دارد.

به گزارش شفقنا، سایت کتابخانه تخصصی تاریخ ایران و اسلام در مقاله ای به قلم Pierree Centlivre & Micheline Centlivres-Demont و ترجمه جعفر هادی جعفریان نوشته است: این مقاله کوششی است برای بازشناسی منبع اصلی این تصویر. نویسنده استدلال های خاص خود را دارد و تلاش کرده تا نشان دهد اصل این تصویر از کجا آمده است. شاید باب بحث در این باره همچنان باز باشد.

(نام اصلی مقاله: The Story of Picture ; Shiite Depictions of Muhammad)
شیعیان ایران سابقه دیرینه ای در به تصویر کشیدن اعضای خاندان حضرت محمد(ص) و خود ایشان دارند. از اواخر دهه نود، پوسترهای پرفروشی منقش به تصویر حضرت محمد(ص) در ایران چاپ شده است که در آنها حضرت محمد به صورت جوانی خوش­چهره تصویر گردیده است. این پوسترها امروزه با استفاده از فناوریهای روز و ابزارها و تکنیکهای مختلف تولید می­گردند. با وجود این، ساختار تصاویر هنوز سنتی هستند، پس زمینه آنها رنگ ساده ­ای دارد و رنگها به سادگی در کنار یکدیگر قرار گرفته­اند. به علاوه، این تصاویر همواره خصوصیات و صفاتی دارند که تمایز آنها را از دیگر عکسها آسان می­سازد، به عنوان مثال شمشیر دو لبه حضرت علی(ع).

در نسخ ایرانی فعلی، اصلاحاتی روی تصویر انجام شده و از فریبندگی چهره نوجوان چیزهایی نگه داشته شده است ولی از زیبایی جذاب آن کاسته شده است. شانه سمت چپ اندکی با پارچه پوشانده شده است و دهان و چشم‌ها اندکی اصلاح شده است. به طور کلی می‌توان گفت که هنرمندان ایرانی سعی کرده‌اند جنبه های زیبا پسندانه تصویر Lehnert را کاهش دهند و تصویر را از حالت جذاب خارج نموده، به آن زیبایی مقدسی ببخشند.

اما تصویری که در اینجا بدان خواهیم پرداخت، اساسا با تصاویر قبلی متفاوت است: این تصویر نوجوانی خوش قیافه با چشمانی لطیف و چهره ای دلنشین را نشان می دهد که تا حد زیادی یادآور نقاشیهای اواخر رنسانس است، به خصوص تصاویر نوجوانانی که توسط Caravagio کشیده شده، همچون پسری با سبد میوه (Boy Carrying a Fruit Basket رم، گالری Borghese) و یا پدر جان تعمید دهنده (Saint John The Baptist موزه Capitole). همان نرمی مخمل شکل گونه ها، همان دهان نیمه باز و همان نگاه نوازش گر. هرچند نسخ متفاوتی از این تصویر وجود دارد، اما همه آنها صورتی جوان را نشان می دهند که اغلب در زیر آنها نوشته شده محمد رسول الله و یا حتی اطلاعات دقیق­تری درباره دوره ای از زندگی محمد(ص) که این عکس بدان متعلق است و حتی منبع عکس داده شده است.

یک اکتشاف جالب

در سال 2004، در حین بازدید از یک نمایشگاه عکس مختص به دو عکاس Lehnert و Landrock، تصادفا موفق به کشف ریشه این پوستر ایرانی شدیم و آن عکسی بود که Lehnert بین سالهای 1904 و 1906 در تونس گرفته بود، و سپس در اوایل دهه بیست به صورت کارت پستال چاپ و توزیع شده بود.

Radolf Franz Lehnret (1878 – 1948) که اهل جمهوری چک امروزی بود، در سال 1904 به همراه Ernst Heinrich Landrock ( 1878 – 1966) آلمانی به تونس آمد، اولی به عنوان عکاس و دومی به عنوان ناشر و مدیر. از آنجایی که Lehnret در سال پیش از آن اقامتی کوتاه در تونس داشت، علاقه زیادی به مناظر طبیعی و ساکنان آنجا پیدا کرده بود. شرکت این دو (L&L) به صورت تخصصی به چاپ تصاویر از مناظر زیبا در تونس و مصر می­پرداخت و هزاران عکس و کارت­پستال از این مناطق چاپ نمود.

عکس نوجوانی پیامبر

Lehnert  که در موسسه هنرهای گرافیکی وین تحصیل کرده بود، روابطی با اعضای جنش pictorialist  که عکاسی را به عنوان اثر هنری می­دانستند، داشت. عکسهای Lehnert نه تنها بیابان، تپه های شن روان، بازارها و مناطق محلی تونس را نشان می داد، بلکه شامل تصاویری از پسران و دختران نابالغ جوان بود که سنی بین کودکی و نوجوانی و چهره ای بین زن و مرد داشتند. این تصاویر معمولا مطابق سلیقه مشتریان اروپایی تهیه شده بود که تصویری وسوسه انگیز و وهم آمیز از شرق داشتند.

Lehnret  بدون شک در تهیه عکس ها از این مساله استفاده کرده، ولی نبوغ قابل توجهی نیز به خرج داده است. عکس های او به صورت چاپ نقره ای، گراورسازی شده و چهاررنگ چاپ شده است. اکثر این کارت پستال ها از سال 1920 در آلمان چاپ شده و در مصر پخش شده است.

چاپها و متنهای منطبق

هیچ شکی نیست که کارت پستال نشان داده شده در شکل 1، که براساس شماره گذاری L&L، شماره آن 106 است به عنوان مدل پوسترهای ایرانی مورد استفاده قرار گرفته است. به علاوه، نام کارت پستال شماره 106 محمد است، که این خود به تنهایی می­تواند نشان دهد که چرا تصویرگران ایرانی آنرا به عنوان مدلی از حضرت محمد(ص) انتخاب نموده­‌اند. بدون شک، همه نسخ موجود از این عکس، همه از عکس شماره 106 الگوبرداری کرده­‌اند با این تفاوت که نسخ اولیه به عکس اصلی شبیه ترند. بدین ترتیب، Lehnret ناخواسته در قلب یک اسطوره قرار گرفته است.

سوال درباره ارتباط بین توصیف مرسوم از چهره پیامبر و چهره جوان تونسی، هنوز بدون پاسخ مانده است. تصویر نمایشگر چهره یک نوجوان خندان است، با دهانی نیمه باز، عمامه ای بر سر و گل یاسمنی بر گوش. همین چهره در کارت پستالهای دیگری و تحت عناوین دیگری از قبیل احمد، جوان عرب و غیره تصویر شده است.

کشف مسیری که باعث شده تصاویر چاپ شده در دهه بیست به دست ناشران تهران و قم در دهه نود برسد، برای ما ممکن نبوده است. اما این سوال وجود دارد که چه چیزی باعث شده که ناشران ایرانی شباهتی بین پیامبر اسلامی در سنین نوجوانی و تصویر یک جوان تونسی بیابند؟

قبل از جنگ جهانی اول، تصویر محمد در مجله National Geographic در ژانویه سال 1914 و تحت مقاله ای با عنوان اینجا و آنجا در شمال آفریقا چاپ شد که زیر آن نوشته شده بود عربی با یک گل. در دهه بیست، کارت پستالهای تونسی L&L بین سربازان فرانسوی در شمال آفریقا بسیار محبوب بود. در دهه های هشتاد و نود، کتب متعددی شامل عکس این نوجوان چاپ شد، ولی اغلب آنها عنوانی غیر از محمد به عکس داده اند.

در نسخ ایرانی فعلی، اصلاحاتی روی تصویر انجام شده و از فریبندگی چهره نوجوان چیزهایی نگه داشته شده است ولی از زیبایی جذاب آن کاسته شده است. شانه سمت چپ اندکی با پارچه پوشانده شده است و دهان و چشمها اندکی اصلاح شده است. به طور کلی می توان گفت که هنرمندان ایرانی سعی کرده‌ اند جنبه های زیبا پسندانه تصویر Lehnert را کاهش دهند و تصویر را از حالت جذاب خارج نموده، به آن زیبایی مقدسی ببخشند.

عنوان یکی از پوسترها این است: تصویر روحانی حضرت محمد، در سن 18 سالگی در همراهی عمویش در یک سفر تجاری از مکه به دمشق. به علاوه ادعا شده است که این تصویر توسط یک کشیش مسیحی کشیده شده و تصویر اصلی آن در موزه رم قرار دارد.

ریشه مسیحی؟

همانطور که پیش از این نیز گفته شد، برخی از نوشته ها برای این اثر ریشه ای مسیحی قائلند و نه یک ریشه اسلامی که این مساله مسلمانان را از گناه نگاه به صورت پیامبر یا تصویرگری چهره وی، مبری می سازد. به علاوه، این موید این مطلب است که مسیحیان حضرت محمد (ص)  را در همان سنین کودکی به عنوان شخصیتی الهی پذیرفته اند.

این داستان از یک کشیش مسیحی کاتولیک یا ارتدکس به نام بحیرا صحبت می کند که بر اساس داستان، در قرن نهم یا دهم میلادی، در حین گشت و گذار حضرت در سوریه وی را براساس نشانه پیامبری بین شانه هایش بازشناخته است. پیامبر آینده باید می گفته است: «هنگامی که من به آسمان و ستاره ها می نگرم خود را بالاتر از ستاره ها می یابم». به همین دلیل است که در بعضی عکس ها ستاره هایی در پس زمینه عکس دیده می شود.

هرچند که هیچ توصیفی درباره چهره حضرت محمد(ص) در نوجوانی وجود ندارد، ولی توصیفاتی از چهره وی در بزرگسالی گفته شده است: گفته شده که وی پوستی سفید داشته، چشمانی سیاه، گونه هایی صاف، ابروان پرپشت و کمان­گونه. دنداندهای مرتب و مویشان کمی موجدار بوده است. این خصوصیات در مورد نوجوان تصویر شده در پوسترهای ایرانی دیده می شود. در حقیقت این تصویری از یک تصویر و نمایشی از یک نمایش است. به عبارت دیگر، تصویرگران ایرانی مدلی از حضرت محمد(ص) را انتخاب کرده‌­اند که نمایانگر زیبایی، جوانی و توازن است.


سوالات را پاسخ دهید و سپس جواب ها رو ببینین

لطفا ابتدا سوالات را پاسخ دهید و سپس جواب ها رو ببینین.... خودتون رو هم گول نزنید... اما سئوالات !! مسئله 1 - فرض کنید راننده یک اتوبوس برقی هستید. در ایستگاه اول 6 نفر وارد اتوبوس می شوند ، در ایستگاه دوم 3 نفر بیرون می روند و پنج نفر وارد می شوند . راننده چند سال دارد ؟ مسئله2 - پنج کلاغ روی درختی نشسته اند ، 3 تا از آنها در شرف پرواز هستند . حال چه تعداد کلاغ روی درخت باقی می ماند؟ مسئله 3 - چه تعداد از هر نوع حیوان به داخل کشتی موسی برده شد ؟ مسئله 4 - شیب یک طرف پشت بام شیروانی شکلی ، شصت درجه است و طرف دیگر 30 درجه است . خروسی روی این پشت بام تخم گذاشته است . تخم به کدام سمت پرت می شود ؟ مسئله 5 - این سوال حقوقی است . هواپیمایی از ایران به سمت ترکیه در حرکت است و در مرز این دو سقوط می کند ، بازمانده ها را کجا دفن می کنند ؟ مسئله 6 - من دو سکه به شما می دهم که مجموعش 30 تومان می شود. اما یکی از آنها نباید 25 تومانی باشد . چطور ؟ . . . جواب ها ============ ========= ========= =========  



         مسئله 1 - راننده اتوبوس هم سن شما باید باشد . چون جمله اول سوال می گوید " تصور کنید که راننده اتوبوس هستید." مسئله 2 - همه کلاغ ها ، چون آنها فقط " در شرف پرواز " هستند و هنوز از روی درخت بلند نشده اند..( اگر جواب شما 2=3-5 بوده بدانید دوباره محاسبات جلوی تفکرتان را گرفته است.) مسئله 3 - هیچ . آن نوح بود که حیوانات را به کشتی برد و نه موسی ( "چه تعداد " جلوی فکر کردن شما را گرفته است.) مسئله 4 - هیچ کدام . خروس ها که تخم نمی گذارند.اگر شما سعی کردید جواب توسط محاسبات و مقایسه اعداد بدست آورید ، شما دوباره به وسیله اعداد منحرف شدید. مسئله 5 - بازمانده ها را دفن نمی کنند . آنها جان سالم بدر برده اند . شما به وسیله کلمات حقوقی و دفن کردن منحرف شده اید. مسئله 6 - یک 25 تومانی و یک 5 تومانی . به یاد بیاورید ( فقط یکی از آنها ) نباید 25 تومانی باشد و همین طور هم هست . یک سکه 5 تومانی داریم.شما با عبارت " یکی از آنها نباید … " فریب خوردید.